ابوالفتح خان بختیاری
اَبوالْفَتح خانِ بَخْتیاری (مق 1164 ق / 1751 م)، رئیس ایل هفت لنگ بختیاری كه دراواخر حكومت افشاریان چندی بر اصفهان حكومت كرد. گفتهاند كه ابوالفتح خان به شیخ زاهد گیلانی عارف سدۀ 7 ق نسب میبرد (رستمالحكما، 48، 65، 225) و اجداد او به ارشاد بختیاریها میپرداختند (دنبلی، 1 / 2). در 1145 ق كه نادرشاه بهسبب بروز شورش و قتل حاكم بختیاری به سرزمین آنان لشكر كشید، منابع از ابوالفتح خان در مقام یكی ازرؤسای ایل بختیاری یاد كردهاند كه به اطاعت از نادر گردن نهاد. نادر شاه نیز او و برخی از بزرگان بختیاری را به مقام یساولی خود برگزید؛ آنگاه حدود 000‘ 3 نفر از بختیاریها را به سركردگی ابوالفتح خان، كاید علی صالح و قاسم خان به خراسان كوچاند و در منطقۀ جام سكنی داد (مروی، 1 / 243-245،2، 2 / 477).
پس از قتل نادر در 1160 ق / 1747 م عادل شاه به حكومت نشست، اما برادر كهترش ابراهیم شاه (ه م) كه حكومت ایالات مركزی ایران را برعهده گرفته بود، با پادشاه جدید به كشمكش برخاست. وی هنگامی كه روانۀ آذربایجان شد، ابوالفتح خان را كه درآن زمان سمت بیگلربیگی مرو شاهجان را برعهده داشت، به حكومت اصفهان، قم، كاشان، لرستان و خجلستان برگماشت (گلستانه، 145، 146، رستمالحكما، 245). دیری نگذشت كه شاهرخ نوادۀ نادر در 1161 ق درمشهد برتخت سلطنت نشست و ابراهیم شاه و عادل شاه، هردو مدعی حكومت را به قتل رساند (نك : ﻫ د، 2 / 517). دراین دوران پرآشوب مردم اصفهان پیرامون ابوالفتح خان كه قدرت و شوكتی بسیار یافته بود، گرد آمدند و او را به پادشاهی برگزیدند، اما او نپذیرفت (رستمالحكما، همانجا) و شاهرخ نیز حكومت ابوالفتح خان را براصفهان تأیید كرد (گلستانه، 146؛ نامی، 12).
به گفتۀ بازن (ص 67)، دراین زمان به سبب همكاری ابوالفتح خان با كسانی چون معیرخان (معیرالممالك)، وزیر سابق نادر، دراصفهان، برخلاف شهرهای دیگر، صلح وآرامش حكمفرما بود. اما علی مردان خان رئیس ایل چهارلنگ كه نواحی بختیاری تا خوزستان را تسخیر كرده بود و داعیۀ سلطنت داشت (بامداد، 1 / 43)، نیز بهسبب رقابت قبیلهای با ابوالفتح خان، برآن شد تا به اصفهان هجوم برد، (نامی، 12-13). وی درنزدیكی این شهر اردو زد و نهانی با برخی از رجال این شهر چون معیرالممالك ارتباط یافت (بازن، 68). ازسوی دیگر سلیم خان افشار كه از سوی شاهرخ به حكومت اصفهان منصوب شده بود در رأس سپاهی به این شهر آمد و به ابوالفتح خان پیوست (همانجا: نامی،13-14). به گزارش گلستانه (ص 169-171)، ابوالفتح خان درناحیۀ مورچه خورت، در نزدیكی اصفهان علیمردان خان را شكست داد و به گلپایگان گریزاند. آنگاه علی مردان خان با كریم خان زند متحد و این دو در 1163 ق با 20 هزار سپاهی به اصفهان حمله كردند.
علی مردان خان برخی از فرماندهان سپاه ابوالفتح خان را با وعدۀ غارت اصفهان با خود همراه كرد و به اتفاق كریم خان، سپاه ابوالفتح خان ونیروهای مدافع اصفهان را در كنار این شهر سخت شكست داد وآنان را به داخل اصفهان عقب راند، دیری نپایید كه شهر نیز به دست مهاجمان افتاد. (1164 ق) و غارت شد (همو، 453؛ نامی، 13-15؛ رستمالحكما، 248- 249؛ میرزا محمد رضی، گ 397، الف).
ابوالفتح خان با وساطت یكی از خوانین زند مورد عفو كریم خان قرارگرفت (گلستانه، 172). گرچه علی مردان خان ادارۀ شهر را در دست گرفت،اما به خوبی دریافت كه بدون همكاری ابوالفتح خان كه از پشتیبانی طرفداران حكومت صفوی و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمیتواند شهر را در تصرف خود داشته باشد (پری، 32). از اینروی علیمردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق كریم خان زند، یكی از نوادگان شاه سلطان حسین صفوی را با نام شاه اسماعیل سوم بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود ادارۀ امور را در دست گرفتند. بدینترتیب كه علیمردان خان در سمت وكیلالدوله، نایبالسلطنۀ شاه جوان شد، كریم خان زند به فرماندهی كل سپاه و ابوالفتح خان نیز همچنان در منصب پیشین خود، حكومت اصفهان را در دست گرفت. آنان سوگند خوردند، در كارها بدون مشورت یكدیگر اقدامی نكنند (بازن، 71-72؛ گلستانه، همانجا؛ نامی، 15-16).
به گفتۀ پری (ص 33)، ابوالفتح خان درمقام حاكم پایتخت از هیچ قدرتی برخوردار نبود و تنها به سبب تأمین خواستۀ طرفدارانش این منصب به او سپرده شد. از سوی دیگر كریم خان زند برآن بود كه وی را به عنوان یكی از اعضای سه گانۀ حكومت بر سر كار نگاه دارد تا موازنهای به زبان علی مردان خان در میان طرایف بختیاری به وجود آورد، به هر روی هنگامی كه كریم خان زند به قصد مطیع ساختن حكام كردستان و همدان از اصفهان خارج شد، علیمردان خان از غیبت وی بهره برد و ابوالفتح خان را دستگیر كرد و به قتل رساند (نامی، 17؛ بامداد، 1 / 44؛ نیز نك : پری، 37). به گفتۀ رستمالحكما (ص 252)، وقتی ابوالفتح خان نسبت به بادهگساریها و عیاشیهای هم پیمانان خود اعتراض كرد،به دست علیمردان خان به قتل رسید، اما علت اصلی قتل وی را میبایست در اختلاف بین دو ایل رقیب هفتلنگ و چهار لنگ بختیاری دانست (نك : ساکی، 46). سرانجام كریم خان ظاهراً به انتقام قتل ابوالفتح خان در نبردی علیمردان خان را شكست داد (نك : نامی، 18).
مآخذ
بازن، پادرن، نامههای طبیب نادرشاه، ترجمۀ علیاصغر حریری، به كوشش حبیب یغمائی، تهران، 1340 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ پری، جان ر.، كریمخان زند، ترجمۀ علی محمد ساكی، تهران، 1365 ش؛ دنبلی (مفتون)، عبدالرزاق بیك، تجربة الاحرار و تسلیة الاحرار، به كوشش حسن قاضی طباطبائی، تبریز، 1350 ش؛ رستمالحكما، محمد هاشم آصف، رستم التواریخ، به كوشش محمد مشیری، تهران، 1348 ش؛ ساكی، علیمحمد، تعلیقات بر كریم خان زند (نك : هم ، پری)؛ گلستانه، ابوالحسن بن محمد امین، مجمل التواریخ، به كوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1344 ش؛ مروی، محمدكاظم، عالم آرای نادری، به كوشش محمد امین ریاحی، تهران، 1364 ش؛ میرزامحمد رضی، زینة التواریخ، نسخۀ خطی آستان قدس، شم 4798؛ نامی، میرزا محمدصادق، تاریخ گیتیگشا، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1363 ش.